حوزه اختیار و اقتدار
انسان را از دو جهت می توان بررسی کرد: یکی هستی شناسی و ساختار وجودی انسان است و دیگری شناخت انسان در برابر اجتماع و حوادث اجتماعی است.
اگر انسان را موجودی مجبور و بی اراده دیدیم اعمالش هم نه پاداش بردار است و نه مجازات بردار . اما اگر برای انسان اراده قائل بشویم آن وقت باید به این سئوال پاسخ دهیم که جایگاه انسان در برابر اراده حضرت حق چیست ؟ و تقابل این دو اراده چگونه در وجود انسان حل می شود ؟ در اینجا ابتدا باید حوزه اختیار را با حوزه اقتدار تفکیک کرد . اگر ما برای انسان در برخی حوزه ها اختیار هم قائل باشیم معلوم نیست که او در همان حوزه ها اقتدار لازم را هم داشته باشد .